جدول جو
جدول جو

معنی طاهر مروزی - جستجوی لغت در جدول جو

طاهر مروزی
(هَِ رِ مَرْ وَ)
ملقب به شرف الزمان. طبیب دربار ملکشاه سلجوقی. او راست: طبایعالحیوان که در ربع اول قرن دوازدهم میلادی این کتاب را در علوم طبیعی تألیف کرده است و هم او را کتابی است در جغرافیای عالم که اخبار چین، ترک و هند را درآن آورده است و مینورسکی در سال 1942 میلادی کتاب مزبوررا به انگلیسی ترجمه کرده است. رجوع به نشریۀ دانشکدۀ ادبیات تبریز شمارۀ 7 سال 3 صص 30- 53 شود
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(هَِ رِ مَ عَ)
سیدمحمد طاهر بن سیدعلی بن سیدعلاءالدین بن محمد مرعشی. از شاگردان علامۀ مجلسی بوده و نوادۀ او سیدشهاب الدین که سیدمحمدطاهر یکی از اجداد مادری وی بوده بدین امر اشاره کرده است. او راست: حواشی بر کتب طبی، مانند شفاو قانون ابن سینا و غیره. (از الذریعه ج 7 ص 106)
لغت نامه دهخدا
(هَِ بِ مَ وَ)
صبری مروزی. از مردم مرو بود و ابتدا راهب تخلص میکرد. رجوع به صبری مروزی در همین لغت نامه و صبح گلشن ص 247 و قاموس الاعلام ترکی ج 3 (مادۀ صبری مروزی) و ریحانه الادب ج 2 ص 456 و فرهنگ سخنوران شود
لغت نامه دهخدا
(هَِ رِ هََ / هَِ رَ)
ابوالقاسم طاهر بن احمد هروی. صاحب برید نیشابور بود از ادب بهرۀ وافر داشت و نامه های نیکو می نوشت و اشعار ملیح میسرود. در فضل از همگنان خود یکتابود این اشعار را خود وی برای من انشاد کرده است:
اعیذ علاه ان یکون ابتداؤه
زیاده علیاه بنقص صدیقه
اذا انتهز الاحرار للجود فرصه
فللمنع و التعویق ینتهز الفرص
و ان ذکرت بیض الایادی فانما
یدلک لاتبیض الا من البرص
نمونه ای از رسائل او:
من شکر البحر علی التدفق والشمس علی التالق و المسک علی التارج و الصبح علی التبلج فقد عاد بتکلف غیر مربح و سعی غیر منجح. (از تتمه الیتیمه ج 2 ص 54)
لغت نامه دهخدا
(هَِ رِ رَ)
رئیس معلمین دانشکدۀ صنایع شهر خرطوم، در بخش ’براده’. او راست: ’دررالاستفاده، فی فن البراده’ این کتاب در مطبعه السلفیه (مصر) به سال 1341 هجری قمری / 1923 میلادی به طبع رسیده است. (معجم المطبوعات ج 2 ص 1225)
لغت نامه دهخدا